۱۷۰ بار خوانده شده

شمارهٔ ۴۱۷

تا مرا تعلیم عشق او نواپرداز کرد
هر سر مو کز تنم سر زد، صدای ساز کرد

مدعای عندلیب ما نمی دانیم چیست
در گلستانی که مرغ بیضه هم پرواز کرد

گرم عاشق پروری کرد از وفا او را دلم
قمری ما سرو را آخر کبوترباز کرد

باغبان! فکر نسیمی کن برای این چمن
غنچه را بلبل به ناخن چند خواهد باز کرد؟

بی تکلف من نمی رفتم به بزم او سلیم
سرمه ی چشم پر افسونش مرا آواز کرد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۱۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۱۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.