هوش مصنوعی: این شعر از عشق، دوری، رنج‌های عاشقانه و مفاهیم فلسفی مانند تقدیر و جبر روزگار سخن می‌گوید. شاعر از دوری از معشوق، اشک‌هایش و ظلم روزگار شکایت دارد و با استفاده از استعاره‌های زیبا مانند خورشید، شمشیر جفا و مور، احساسات خود را بیان می‌کند.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عاشقانه و فلسفی موجود در شعر ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از استعاره‌ها و اصطلاحات ادبی نیاز به سطحی از بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات کلاسیک دارند.

شمارهٔ ۴۲۴

روزگار از چمن وصل توام دور افکند
آن سرشکم که مرا از مژه ی حور افکند

چون صبوحی زده از خانه برآمد، خورشید
روشنی را ز حجاب رخ او دور افکند

حسن مغرور چو شمشیر جفا کرد بلند
خویش را شور جنون بر سر منصور افکند

تاب سرپنجه ی اقبال سلیمان داری
دست بتوانی اگر در کمر مور افکند

شب که سر داد دلم آه به سیاره سلیم
آتشی بود که در خانه ی زنبور افکند
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۲۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۲۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.