هوش مصنوعی:
این متن شعری عاشقانه و غمگین است که در آن شاعر از درد فراق و دوری از معشوق مینالد. او از تأثیر چشمزخم، ناکامیها و تلاشهای بیثمرش میگوید و احساس میکند تقدیرش با دوری و رنج گره خورده است.
رده سنی:
16+
متن دارای مضامین عاشقانه و غمگینانه است که درک آن نیاز به بلوغ عاطفی و شناختی دارد. همچنین، استفاده از استعارهها و اصطلاحات ادبی ممکن است برای مخاطبان جوانتر دشوار باشد.
شمارهٔ ۴۲۵
خورشید از نمود رخت بی نمود شد
آتش زبس که سوخت ز شوق تو، دود شد
از بس که منع دیدن یاران کند مرا
چشم من از تپانچه ی مژگان کبود شد
در طالعم نبود، ازان وصل رو نداد
دوری که قسمت من آواره بود، شد
تأثیر چشم زخم به افسون نمی رود
دود سپند، سرمه ی چشم حسود شد
بر کشتی شکسته ام از بس تپانچه زد
انگشت موج در کف دریا کبود شد
کاری نکرد کوشش و تدبیر ما سلیم
اوقات عمر صرف به گفت و شنود شد
آتش زبس که سوخت ز شوق تو، دود شد
از بس که منع دیدن یاران کند مرا
چشم من از تپانچه ی مژگان کبود شد
در طالعم نبود، ازان وصل رو نداد
دوری که قسمت من آواره بود، شد
تأثیر چشم زخم به افسون نمی رود
دود سپند، سرمه ی چشم حسود شد
بر کشتی شکسته ام از بس تپانچه زد
انگشت موج در کف دریا کبود شد
کاری نکرد کوشش و تدبیر ما سلیم
اوقات عمر صرف به گفت و شنود شد
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۲۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۲۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.