هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و غنایی، توصیفی شاعرانه از عشق و دل‌بستگی است. شاعر با استفاده از تصاویر زیبا و استعاره‌های ظریف، حالات عاشقانه، درد فراق و امید به وصال را بیان می‌کند. ابیات مملو از اشارات به زیبایی معشوق، آشفتگی عاشق و شب‌های سیاه دوری هستند.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عاشقانه و استفاده از استعاره‌های پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین درک کامل زیبایی‌های ادبی متن نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.

شمارهٔ ۴۷۱

به دست آیینه از عکس رخش گلدسته را ماند
ز شانه زلف او هندوی ترکش بسته را ماند

پریشانی ز شوق طره ی آشفته ای دارد
حدیث من که عقد گوهر بگسسته را ماند

شدم آسوده تا بر یاد او چشم از جهان بستم
به چشم من خیالش زخم مرهم بسته را ماند

مگر از صبح محشر روزن من روشنی یابد
که شب های سیاهم ابروی پیوسته را ماند

سلیم او را به جای خویش آوردن نه آسان است
دل آواره ی من عضو از جا جسته را ماند
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۷۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۷۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.