۱۵۷ بار خوانده شده

شمارهٔ ۴۷۴

نوبهار آمد که روی باغ را گلگون کند
سوز را در رقص آرد، بید را مجنون کند

کرد ظاهر غنچه ی گل را بهار از شاخسار
همچو طوطی کز قفس منقار را بیرون کند

ضعف ما از قوت عشق است، کو صاحبدلی
تا چو مو باریک گردد فکر این مضمون کند

در گلستانی که چون من بلبلی شد نغمه ساز
باغبان را زاغ اگر چشمش بود، بیرون کند

صد خیابان سرو، یک دم می شود موزون سلیم
باغبان گر می تواند مصرعی موزون کند
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۷۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۷۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.