هوش مصنوعی:
این شعر بیانگر عشق و شوق فراوان به معشوق است. شاعر از شدت عشق و هیجان خود میگوید که حتی چشمانش گنجایش نگاه مشتاقانه به معشوق را ندارد و دلش از ذوق تماشای معشوق چنان پر است که جای هیچ غم دیگری نیست. او از اضطراب و بیقراری خود سخن میگوید و تشبیههای زیبایی مانند گردباد و آیینه در گلخن را به کار میبرد تا عمق احساساتش را نشان دهد.
رده سنی:
16+
این شعر حاوی مفاهیم عمیق عاشقانه و احساسی است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کمسنوسال قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعارهها و تشبیههای پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربهی عاطفی دارد.
شمارهٔ ۴۸۲
نگاه از شوق دیدارت به چشم من نمی گنجد
چراغی کز تو روشن شد درو روغن نمی گنجد
هوای دامن صحرا چنانم مضطرب دارد
که همچون گردبادم پای در دامن نمی گنجد
سفر کردن به سوی دوستان ذوق دگر دارد
نسیم مصر از شادی به پیراهن نمی گنجد
دلی دارم من دیوانه از ذوق تماشایت
که چون آیینه ی خورشید در گلخن نمی گنجد
درون غنچه می گنجید بوی گل، ولی اکنون
ز بس رسوا شد از شوق تو، در گلشن نمی گنجد
سلیم از بخیه زخم من ندارد قسمتی، آری
دلم از بس پر است از غم، درو سوزن نمی گنجد
چراغی کز تو روشن شد درو روغن نمی گنجد
هوای دامن صحرا چنانم مضطرب دارد
که همچون گردبادم پای در دامن نمی گنجد
سفر کردن به سوی دوستان ذوق دگر دارد
نسیم مصر از شادی به پیراهن نمی گنجد
دلی دارم من دیوانه از ذوق تماشایت
که چون آیینه ی خورشید در گلخن نمی گنجد
درون غنچه می گنجید بوی گل، ولی اکنون
ز بس رسوا شد از شوق تو، در گلشن نمی گنجد
سلیم از بخیه زخم من ندارد قسمتی، آری
دلم از بس پر است از غم، درو سوزن نمی گنجد
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۸۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۸۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.