هوش مصنوعی: این متن شعری است که در آن شاعر از حالات عاشقانه و مستی خود سخن می‌گوید. او از شکار، طبیعت، و احساسات خود مانند شوق و عشق یاد می‌کند. همچنین، اشاره‌هایی به مفاهیمی مانند فتنه، بهار، و جنون دارد که نشان‌دهنده‌ی حالات درونی پیچیده‌ی شاعر است.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عرفانی و عاشقانه‌ی پیچیده است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی اشارات مانند مستی و فتنه نیاز به سطحی از بلوغ فکری برای تفسیر دارند.

شمارهٔ ۴۸۷

چون مست من سوار به عزم شکار شد
شیر از پی گریز به آهو سوار شد!

بر من گذشت سروی و از شوق دامنش
همچون چنار دست من از کاروبار شد

می را بود به خون سیاووش نسبتی
هرجا که فتنه ای ست ازو آشکار شد

بالید چون حباب تن ناتوان من
آب و هوای میکده ام سازگار شد

در نافه مشک کهنه چو شد، خاک می شود
در دیده ام خیال خط او غبار شد

دیگر سلیم موسم شور جنون رسید
دیوانه مژده باد که فصل بهار شد!
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۸۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۸۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.