۱۹۳ بار خوانده شده

شمارهٔ ۵۱۰

خودپرستند بتان، خیل خدا نشناسند
بر دل خسته ی مرهم طلبان الماسند

بود آلوده تن اهل ریا چون ماهی
غوطه زن گرچه به دریا همه از وسواسند

چیست در قید فلک حال خلایق، دانی؟
مور چندی که گرفتار طلسم طاسند

راحتی نیست چه در مرگ و چه در هستی ما
کفن و جامه همه از سر یک کرباسند

سوی ایران نتوانم روم از هند، سلیم
تیره بختان همه جا در گرو افلاسند
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۰۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۱۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.