هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از درد فراق و عشق سخن می‌گوید. شاعر از صبر در برابر درد عشق، زیبایی معشوق، و احساسات عمیق خود می‌نویسد. همچنین، اشاراتی به مفاهیم عرفانی مانند سماع و نیاز به معشوق دارد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی است که ممکن است برای مخاطبان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اصطلاحات و استعاره‌های به‌کاررفته نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارند.

شمارهٔ ۵۲۸

صبرم از درد تو تکلیف مداوا می کند
از سر زلف تو دل را چون گره وا می کند

همچو فرهادی نخواهی یافت ای شیرین، ولی
چون تویی را او ز سنگ خاره پیدا می کند

هر نفس در صحبت احباب، عید دیگر است
موج ازان هردم بغل گیری به دریا می کند

زین طرف عجز و نیاز و زان طرف دشنام و ناز
در میان ما و او قاصد تماشا می کند!

می شمارد داغ های سینه ام را آسمان
شیشه ی ساعت حساب ریگ صحرا می کند

پوست بیش از خرقه دارد بخیه در اندام من
تیغ مژگان با اسیران تو اینها می کند

در سماع آیم ز ذوق رقص او من هم سلیم
گردبادی تا به صحرا دست بالا می کند
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۲۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۲۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.