۱۹۹ بار خوانده شده

شمارهٔ ۵۲۹

دل بی لبت شکفته به ساغر نمی شود
کاری ست این که بی تو میسر نمی شود

ما عاجزان به عشق تو پیوند چون کنیم؟
دندان مور، قبضه ی خنجر نمی شود

در کارها به صورت و معنی تفاوت است
آیینه همچو سد سکندر نمی شود

پای ادب دراز به اندازه می کنیم
از ما کسی چو آب گهر تر نمی شود

دل می برد پیام، به قاصد چه حاجت است
پرواز کبک همچو کبوتر نمی شود

هرگز کسی سلیم مربی خود نشد
تقصیر قطره نیست که گوهر نمی شود
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۲۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۳۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.