هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از درد عشق و رنج‌های ناشی از آن سخن می‌گوید. او احساس می‌کند که عشق مانند آتش به جان و بال‌هایش زده است و جهان را تیره و تار کرده. شاعر خود را مانند پروانه‌ای می‌داند که در آتش عشق سوخته و مانند بلبلی ناتوان است که حتی گل‌ها نیز به او خنجر می‌زنند. در نهایت، عشق تمام وجودش را زیر پا گذاشته است.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عمیق عاشقانه و احساسی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌های پیچیده و زبان شاعرانه نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.

شمارهٔ ۵۳۱

دگر عشق بر جان غم پرورم زد
چو پروانه آتش به بال و پرم زد

جهان تیره گردید، گویا ز غفلت
صبا پشت پایی به خاکسترم زد

چو گل گشت دستارم آشفته بر سر
ز بس بی رخ او جنون بر سرم زد

من آن بلبل عاجز ناتوانم
که سوسن درین باغ با خنجرم زد

دل و دین و هوش مرا کرد پامال
سلیم آن سواری که بر لشکرم زد
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۳۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۳۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.