۲۰۱ بار خوانده شده

شمارهٔ ۵۳۶

گل از هوای تو در رنگ و بو نمی گنجد
ز شوق لعل تو می در سبو نمی گنجد

چو مو ضعیف شدم در هوای صحبت تو
ولی میان تو و غیر، مو نمی گنجد

در آشنایی دل ها چه باعثی باید
که در میان دو آیینه رو نمی گنجد

فزون ز طاقت منصور بود مستی عشق
شکوه سیل بهاری به جو نمی گنجد

سلیم زحمت بیهوده می کشند احباب
به زخم سینه ی تنگم رفو نمی گنجد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۳۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۳۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.