هوش مصنوعی:
این شعر عاشقانه و عرفانی از عشق، شوق، وابستگی به معشوق و توکل به خدا سخن میگوید. شاعر از زیباییهای طبیعت و نمادهای عاشقانه مانند زلف سیه، بلبل، و غنچه استفاده میکند تا احساسات خود را بیان کند. همچنین، مفاهیمی مانند فنا، توکل، و بینیازی از دنیا در آن دیده میشود.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اصطلاحات و تشبیهات نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.
شمارهٔ ۵۴۶
دلم آن زلف سیه برد و تغافل دارد
که سر زلف ندارد، خم کاکل دارد
از سر شوق رود تا پی آن طرف کلاه
غنچه دامن به میان از پر بلبل دارد
صبح شد، مست من از خواب صبوحی برخیز!
که صبا آمده و رقعه ای از گل دارد
مشکلی نیست که از عشق تو آسان نشود
در ره شوق تو سیلاب فنا پل دارد
مرد دنیا که خورد باده، ترقی نکند
سنگ در آب، همه رو به تنزل دارد
بی نیاز از کرم اهل جهانیم سلیم
نیست محتاج کسی، هرکه توکل دارد
که سر زلف ندارد، خم کاکل دارد
از سر شوق رود تا پی آن طرف کلاه
غنچه دامن به میان از پر بلبل دارد
صبح شد، مست من از خواب صبوحی برخیز!
که صبا آمده و رقعه ای از گل دارد
مشکلی نیست که از عشق تو آسان نشود
در ره شوق تو سیلاب فنا پل دارد
مرد دنیا که خورد باده، ترقی نکند
سنگ در آب، همه رو به تنزل دارد
بی نیاز از کرم اهل جهانیم سلیم
نیست محتاج کسی، هرکه توکل دارد
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۴۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۴۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.