هوش مصنوعی:
شاعر در این شعر از درد و رنج درونی خود میگوید که مانند دودی از جگرش برمیآید. او از نالههای چنگ و نغمههای نامعلوم سخن میگوید و از هوسهای بیهوده و خندههای بیمعنا در باغ زندگی شکایت دارد. شاعر خود را مانند پروانهای میداند که محکوم به سوختن در آتش است و از دوری معشوق و جام تهی زندگی خود مینالد. در نهایت، او از چیدن گلی از چمن وصل معشوق سخن میگوید که مانند دست حنا، رنگ شادی به کف دستش بخشیده است.
رده سنی:
16+
متن دارای مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعارهها و نمادهای پیچیدهی ادبی نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.
شمارهٔ ۵۴۷
دود از جگرم زمزمه ی چنگ برآورد
این نغمه ندانم به چه آهنگ برآورد
آخر هوس خنده ی بیهوده درین باغ
چون غنچه ام از ذوق دل تنگ برآورد
پروانه ام و بایدم از قسمت نایاب
آتش ز پی سوختن از سنگ برآورد
رحمی که ز شوق می وصل تو چو نرگس
در دست مرا جام تهی زنگ برآورد
یک گل چو سلیم از چمن وصل تو چیدم
چون دست حنا بسته کفم رنگ برآورد
این نغمه ندانم به چه آهنگ برآورد
آخر هوس خنده ی بیهوده درین باغ
چون غنچه ام از ذوق دل تنگ برآورد
پروانه ام و بایدم از قسمت نایاب
آتش ز پی سوختن از سنگ برآورد
رحمی که ز شوق می وصل تو چو نرگس
در دست مرا جام تهی زنگ برآورد
یک گل چو سلیم از چمن وصل تو چیدم
چون دست حنا بسته کفم رنگ برآورد
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۴۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۴۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.