۲۰۱ بار خوانده شده

شمارهٔ ۵۴۸

در چمنم شمشاد من گر شانه بر کاکل زند
باد از هر سو که آید طعنه بر سنبل زند

مهربانی های گل را بین که وقت بیخودی
هردم از شبنم گلابی بر رخ بلبل زند

در طریق عشقبازی از کسی کم نیستم
موج سیلاب غمم پهلو به طاق پل زند

شور سودا در سرش افزون شد از بوی بهار
باغبان خوب است بلبل را به چوب گل زند

کرد تسخیر خراسان و عراق از ساحری
خیمه می خواهد سلیم اکنون سوی کابل زند
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۴۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۴۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.