هوش مصنوعی: شاعر در این متن از درد عشق و جدایی می‌گوید و از معشوقی که به او توجهی ندارد شکایت می‌کند. او احساس می‌کند که راه دوزخ برایش جذاب‌تر از بهشت است و از این که دیگران از عشق لذت می‌برند رشک می‌برد. شاعر همچنین به تنهایی و شهرت خود اشاره می‌کند و خود را مانند مرغی می‌داند که در هیچ باغی جای ندارد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و احساساتی است که درک آن‌ها برای نوجوانان و بزرگسالان مناسب‌تر است. همچنین استفاده از استعاره‌ها و تشبیه‌های پیچیده ممکن است برای کودکان قابل فهم نباشد.

شمارهٔ ۵۵۳

من این دردی که دارم چاره اش آن سیمتن باشد
علاج ضعف بیماران دل، سیب ذقن باشد

چو هندو از برای سوختن عشاق می میرند
ره دوزخ مرا دلکش تر از راه چمن باشد

به معشوق کسی هرگز ندارم ذوق آمیزش
به بلبل می دهم گل را، اگر در دست من باشد

به خوبان آشکارا عیش کردن، می کند داغم
به سرمه رشک من بیش از عبیر پیرهن باشد

کسی حرفی نمی گوید کزان صد عیب ظاهر نیست
عجب در نامه ی راز خموشان گر سخن باشد

به یکتایی سلیم امروز در آفاق مشهورم
چو من مرغ نواسازی کجا در هر چمن باشد؟
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۵۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۵۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.