هوش مصنوعی:
این متن شعری است که به موضوعات عشق، شور و اشتیاق، درد و رنج عاشقانه، و ناتوانی در تشخیص دوست از دشمن در حالت شدت احساسات میپردازد. همچنین، از عناصری مانند آتش، آب، و بوی پیراهن برای بیان عمیقتر این احساسات استفاده شده است.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و استعارههای پیچیده است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از عبارات نیاز به سطحی از بلوغ عاطفی و ادبی دارند.
شمارهٔ ۵۵۸
چو آهم گرم گردد، دوست از دشمن نمی داند
که آتش تند چون شد، آب از روغن نمی داند
ز شوق او دماغ پیرکنعان سوخت، پنداری
ره بیت الحزن را بوی پیراهن نمی داند
شکایت می کنند از باغبان، از گل نمی نالند
زبان عندلیبان را کسی چون من نمی داند
به حرف کس جدا از یکدگر هرگز نمی گردند
چو آن لب ها کسی رسم نمک خوردن نمی داند
سلیم آهم به لب از رخنه های دل نمی آید
غبار خانه ی ویران، ره روزن نمی داند
که آتش تند چون شد، آب از روغن نمی داند
ز شوق او دماغ پیرکنعان سوخت، پنداری
ره بیت الحزن را بوی پیراهن نمی داند
شکایت می کنند از باغبان، از گل نمی نالند
زبان عندلیبان را کسی چون من نمی داند
به حرف کس جدا از یکدگر هرگز نمی گردند
چو آن لب ها کسی رسم نمک خوردن نمی داند
سلیم آهم به لب از رخنه های دل نمی آید
غبار خانه ی ویران، ره روزن نمی داند
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۵۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۵۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.