هوش مصنوعی: این متن شعری است که از مفاهیمی مانند ناکامی، ناامیدی، و بی‌عدالتی در زندگی سخن می‌گوید. شاعر از گل‌هایی می‌گوید که فرصت شکفتن نیافتند، از موج‌هایی که هرگز آرام نمی‌گیرند، و از دیوانه‌ای که در بیابان گم شد. همچنین، اشاره‌ای به بی‌مهری دنیا و کمبود فرصت‌ها برای لذت بردن از زندگی دارد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق فلسفی و عاطفی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین یا نامفهوم باشد. همچنین، برخی از مضامین مانند ناامیدی و بی‌عدالتی نیاز به درک بالاتری از زندگی دارند.

شمارهٔ ۵۶۲

آنکه چون گل غیر جام لعل دورانش نداد
آب را جز در سفال آخر چو ریحانش نداد

هیچ کس چون موج، خندان سیر این دریا نکرد
کاین محیط از فتنه آخر سر به طوفانش نداد

سوختم بر حال آن دیوانه کز شور جنون
رفت بر صحرا، جهان ره در بیابانش نداد

عیش این گلشن مپرس از گل، که تعجیل خزان
فرصت یک آب خوردن در گلستانش نداد

غنچه ی ما تربیت از باغبان کم دیده است
جز در آتش آب هرگز همچو پیکانش نداد

کار ما بر مدعا زین سفله کی گردد سلیم؟
داشت هر کس آبرویی، این جهان نانش نداد
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۶۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۶۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.