۱۸۱ بار خوانده شده

شمارهٔ ۵۶۳

یاد روی او کتانم را لباس ماه کرد
عشق او آیینه ام را روشناس آه کرد

تا به ساعد سوده گشت از بس به دل ناخن زدم
از تو دستم را فلک آخر چنین کوتاه کرد

تخته ی تعلیم لغزیدن ز نعلینش دهد
خضر هرکس را که در عشق تو رو بر راه کرد

راهزن خضر است اگر توفیق همراهی کند
در طریق عشق ما را غافلی آگاه کرد

غیر خود کس را نصیب از ذوق تنهایی نداد
آنکه با من در محبت سایه را همراه کرد

کس نکرد اوقات صرف می پرستی چون سلیم
هرچه کرد این پیر دیر، این بنده ی درگاه کرد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۶۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۶۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.