هوش مصنوعی:
شاعر در این متن از عشق و رنجهای آن میگوید و خود را در مقایسه با دیگران سرگردانتر و درماندهتر میداند. او به افرادی که در باغ و بستان زندگی میکنند یا خرمنی دارند، اشاره میکند و از درد عشق و نداشتن غمخوار مینالد. همچنین، به رفتارهای مختلف افراد در مواجهه با عشق اشاره میکند و از مقایسه خود با شخصیتهای افسانهای مانند فرهاد و شیرین سخن میگوید.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و اجتماعی است که درک آن به بلوغ فکری و تجربهی زندگی نیاز دارد. همچنین، استفاده از استعارهها و اشارات ادبی ممکن است برای مخاطبان جوانتر دشوار باشد.
شمارهٔ ۵۶۶
نه جا در باغ و بستانی، نه ره در گلشنی دارند
بنازم خرقه پوشان را که پرگل دامنی دارند
به درد عشق غمخواری ندارم، خرم آن جمعی
که گر خاری رود در پای ایشان، سوزنی دارند
ز مرغ و مور سرگردان تر و عاجزترم در عشق
که مرغان باغ و بستانی و موران خرمنی دارند
بساط باغ را ای باغبان گلچین به دامن برد
چه شد انصاف، اسیران دگر هم دامنی دارند
یکی نالد چو بلبل، دیگری رقصد چو شاخ گل
ببین ای توبه، می خواران چه بشکن بشکنی دارند
سلیم از قصه ی فرهاد و شیرین چند می گویی
به کار عاشقی امروز خوبان چون منی دارند
بنازم خرقه پوشان را که پرگل دامنی دارند
به درد عشق غمخواری ندارم، خرم آن جمعی
که گر خاری رود در پای ایشان، سوزنی دارند
ز مرغ و مور سرگردان تر و عاجزترم در عشق
که مرغان باغ و بستانی و موران خرمنی دارند
بساط باغ را ای باغبان گلچین به دامن برد
چه شد انصاف، اسیران دگر هم دامنی دارند
یکی نالد چو بلبل، دیگری رقصد چو شاخ گل
ببین ای توبه، می خواران چه بشکن بشکنی دارند
سلیم از قصه ی فرهاد و شیرین چند می گویی
به کار عاشقی امروز خوبان چون منی دارند
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۶۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۶۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.