۱۵۶ بار خوانده شده

شمارهٔ ۵۸۴

اهل میخانه گلاب از گل صهبا گیرند
عرق فتنه ز درد ته مینا گیرند

بی سبب نیست همه گردش افلاک اینجا
شیشه ترسم که ازین میکده بالا گیرند

کوی عشق است که اطفال به تار مویی
دام سازند به بازیچه و عنقا گیرند

چکد از شرم دورنگی عرق از برگ گلش
نشنیدم که گلاب از گل رعنا گیرند

همچو جمشید، گدایان خرابات سلیم
ندهند از کف خود جام که دنیا گیرند
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۸۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۸۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.