هوش مصنوعی: این شعر از حافظ، احساسات عمیق عاشقانه و جنون‌آمیز را به تصویر می‌کشد. شاعر از شب‌های پرشراب، یاد میخانه، و رابطه‌ی پیچیده‌ی بین گل و بلبل سخن می‌گوید. همچنین، به مفاهیمی مانند عشق، آزادگی، و جنون اشاره می‌کند و از نمادهایی مانند آیینه‌ی سکندر و سرو برای بیان مقاصد خود استفاده می‌نماید.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی نیاز دارد. همچنین، برخی از اشارات مانند می‌و میخانه ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر نامناسب باشد.

شمارهٔ ۵۹۹

دلم امشب ز جنون چون خم می جوشان بود
چون گلم چاک گریبان ز هم آغوشان بود

یاد میخانه که آنجا به گدایی دایم
همچو آیینه سکندر ز نمدپوشان بود

کس چه داند که میان گل و بلبل چه گذشت
هرکه امشب به چمن بود، ز بیهوشان بود

شب که می رفت به کف جام شرابش از یاد
می توان یافت که در فکر فراموشان بود

عشق را سلسله جنبان تویی امروز ای دل
بی تو زنجیر جنون، کوچه ی خاموشان بود

فیض آزادگی این بس که به گلزار، سلیم
سرو را شاخ گل از غاشیه بر دوشان بود
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۹۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۰۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.