۲۰۳ بار خوانده شده

شمارهٔ ۶۰۱

می کشان روی تمنا کی به زمزم می نهند
جام می گیرند و منت بر سر جم می نهند

ترک عالم لازم مستی ست، می خواران ازان
وقت جام می کشیدن چشم بر هم می نهند

جنس خود را خوار نتوان دید، می لرزد سپهر
در چمن مستان چو پا بر روی شبنم می نهند

کاش بگذارند غمخواران به حال خود مرا
می شود ناسور، زخمم را چو مرهم می نهند

ناله ی مستانه خون از سنگ بگشاید سلیم
جام می بیهوده از کف اهل ماتم می نهند
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۰۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۰۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.