۱۸۹ بار خوانده شده
می بده ساقی که حسن باغ و بستان می رود
چون تذرو جسته، فصل گل شتابان می رود
شاهدان باغ از بس شوخ چشم افتاده اند
گل به پای خویش از گلبن به دامان می رود
راه کنعان را زلیخا بسته همچون رهزنان
می رود گر بویی، از راه بیابان می رود
بس که دارد شوق شورش، از محیط دیده ام
هر زمان موجی به استقبال طوفان می رود
بی تماشای گل روی تو از گلشن سلیم
چون نسیم سنبل زلفت پریشان می رود
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
چون تذرو جسته، فصل گل شتابان می رود
شاهدان باغ از بس شوخ چشم افتاده اند
گل به پای خویش از گلبن به دامان می رود
راه کنعان را زلیخا بسته همچون رهزنان
می رود گر بویی، از راه بیابان می رود
بس که دارد شوق شورش، از محیط دیده ام
هر زمان موجی به استقبال طوفان می رود
بی تماشای گل روی تو از گلشن سلیم
چون نسیم سنبل زلفت پریشان می رود
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۰۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۰۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.