هوش مصنوعی:
این شعر از رفتن زیباییهای طبیعت و عشق سخن میگوید. با تصاویری مانند رفتن فصل گل، شوخچشمی شاهدان باغ، و حرکت موج به سوی طوفان، شاعر احساس شور و شوق و بیقراری را بیان میکند. همچنین، اشارهای به داستان یوسف و زلیخا دارد که نشاندهنده عشق و اشتیاق است.
رده سنی:
16+
مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه و استفاده از استعارههای پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، اشاره به داستان یوسف و زلیخا نیاز به آشنایی قبلی با ادبیات کهن دارد.
شمارهٔ ۶۰۳
می بده ساقی که حسن باغ و بستان می رود
چون تذرو جسته، فصل گل شتابان می رود
شاهدان باغ از بس شوخ چشم افتاده اند
گل به پای خویش از گلبن به دامان می رود
راه کنعان را زلیخا بسته همچون رهزنان
می رود گر بویی، از راه بیابان می رود
بس که دارد شوق شورش، از محیط دیده ام
هر زمان موجی به استقبال طوفان می رود
بی تماشای گل روی تو از گلشن سلیم
چون نسیم سنبل زلفت پریشان می رود
چون تذرو جسته، فصل گل شتابان می رود
شاهدان باغ از بس شوخ چشم افتاده اند
گل به پای خویش از گلبن به دامان می رود
راه کنعان را زلیخا بسته همچون رهزنان
می رود گر بویی، از راه بیابان می رود
بس که دارد شوق شورش، از محیط دیده ام
هر زمان موجی به استقبال طوفان می رود
بی تماشای گل روی تو از گلشن سلیم
چون نسیم سنبل زلفت پریشان می رود
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۰۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۰۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.