هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از تأثیرات عشق و شوق بر روح و جان سخن می‌گوید. شاعر با استفاده از تصاویر زیبا مانند آتش، باده، باران و سنگ، حالات درونی خود را بیان می‌کند. او از جذبه‌ی عشق، ملایمت و تأثیر آن بر زندگی می‌گوید و اشاره می‌کند که گاهی رنج‌ها و جنگ‌های درونی، نتیجه‌ی رفتار خود فرد است.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه در این شعر نیاز به درک و تجربه‌ی بیشتری دارد که معمولاً نوجوانان و بزرگسالان بهتر می‌توانند با آن ارتباط برقرار کنند. همچنین، برخی از اشارات مانند باده و جنگ درونی ممکن است برای کودکان نامفهوم یا نامناسب باشد.

شمارهٔ ۶۳۰

معشوق ما به جلوه چو آهنگ می کند
جا را به گلرخان چو قبا تنگ می کند

از روی آتشین تو طبعم شکفته شد
این شعله، کار باده ی گلرنگ می کند

از عذر وعده، جذبه ی شوقم به جان رسید
چون قاصدی که همرهی لنگ می کند

تأثیر در کجا که ندارد ملایمت
باران نرم، ره به دل سنگ می کند

رفتند رهروان و به انگشت پای خویش
کاهل به ره شماره ی فرسنگ می کند

تأثیر، ناله را ز خموشی به هم رسید
این پرده، ساز را چه خوش آهنگ می کند

آزار هرکه می کشد، از خویش می کشد
دیوانه زان همیشه به خود جنگ می کند

خواهد بهانه، شکوه ازو سر مکن سلیم
تا لب گشوده ای به سخن، جنگ می کند
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۲۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۳۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.