هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه است که در آن شاعر با استفاده از تصاویر طبیعی مانند گل، غنچه، مرغان و صحرا، احساسات عمیق خود را نسبت به معشوق بیان می‌کند. او از زیبایی‌های معشوق، تاثیر حضور او در طبیعت و احساس نزدیکی به او سخن می‌گوید.
رده سنی: 15+ این شعر دارای مفاهیم عاشقانه و ادبی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و شناخت ادبیات دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تشبیهات پیچیده ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد.

شمارهٔ ۶۵۱

آنچه در پرده ی گل بود نهان، روی تو بود
گره غنچه گشودیم، در آن بوی تو بود

گلخنم بود به از باغ، که در چشم مرا
آتش و دود در آن، روی تو و موی تو بود

هر کجا زمزمه ی مرغ سحرخیزی خاست
نیک چون گوش نهادیم، دعاگوی تو بود

نشد آوارگی از قرب تو مانع ما را
هر کجا پای نهادیم سر کوی تو بود

حشمت چشم تو از چشم مرا دور نشد
روی صحرا همه بر گله ی آهوی تو بود

حسن روزی که ترا جامه ی رعنایی داد
همچو سرو چمن آن تا سر زانوی تو بود

رفتی و شورش مرغان چمن آخر شد
می توان یافت که آنها ز گل روی تو بود

پنجه ام را به گریبان سروکار افتاده ست
ای خوش آن روز که آن شانه ی گیسوی تو بود

بود در راه ترا قطع بیابانی چند
ورنه در خانه ی خود کعبه به پهلوی تو بود

نیست در کار محبت چو تو فرهاد، سلیم
تیشه ی کوهکنی در خور بازوی تو بود
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۵۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۵۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.