۲۰۳ بار خوانده شده

شمارهٔ ۶۷۱

نیستی عیش و طرب، بیگانگی کم یاد گیر
رسم آمیزش به اهل عالم از غم یاد گیر

از طرب هرکس که خندد، گریه بر خود می کند
در عروسی خانه رو، آیین ماتم یاد گیر

یک صبوحی بیش در اطراف این گلشن مکش
گل سبکروحی نمی داند، ز شبنم یاد گیر

بعد هر عمری به تیغ خویش آبی می دهند
رسم دنیاداری از شاهان عالم یاد گیر

حال هرکس می شود معلوم از آثارش سلیم
نام جم راگر نمی دانی، ز خاتم یادگیر
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۷۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۷۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.