هوش مصنوعی: این شعر عرفانی از حافظ، با استفاده از تصاویر نمادین مانند میخانه، شیشه‌های شراب، و مستی، به مفاهیم عمیقی مانند عشق الهی، رهایی از تعلقات دنیوی، و وارستگی می‌پردازد. شاعر با اشاره به مکان‌هایی مانند میخانه و دیر مغان، حالتی از وجد و شور عرفانی را به تصویر می‌کشد و بر بی‌نیازی از دنیا و اتصال به حقیقت تأکید دارد.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و استفاده از نمادهای مانند می و مستی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، درک کامل این شعر نیاز به آشنایی با ادبیات کهن فارسی و تمثیل‌های صوفیانه دارد.

شمارهٔ ۶۸۱

صبحدم چون صاحبان غیب بر اهل نیاز
چون در رحمت، در میخانه را کردند باز

از سجود شیشه ها، میخانه شد بیت الحرام
ناله ی مستانه ی مطرب چو گلبانگ نماز

خم نشسته همچو محمود و به خدمت پیش او
شیشه ی سبز ایستاده بر سر پا چون ایاز

نیست بیم مرگ مستان را که در دیر مغان
رفته رفته عمر چون آب روان گردد دراز

نیست در میخانه محتاجی که اینجا مرد را
می کند یک ساغر می از دو عالم بی نیاز

سینه صافان را نماید از جبین اسرار دل
اختیارم نیست چون آیینه در افشای راز

گر جنون داری، ز معموری به صحرا نه قدم
تا به کی در خانه تازی اسب چون شطرنج باز

منت یک گل ندارم بر سر از شاخ گلی
باعث این، دست کوته شد، که عمر او دراز!

بر در هرکس درین معموره رفتم بسته بود
ای خوشا ویرانه و از هر طرف درهای باز

تندی احباب را در طبع ما تأثیر نیست
آب کی در چشم نرکس آید از بوی پیاز

مانده از دام کهن تارم درین دشت فریب
حلقه ای بر گردن هر مرغ چون جلقوی باز

از وجود من اثر نگذاشت عشق او سلیم
من ندارم نقش این آیینه ی صورت گداز
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۸۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۸۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.