هوش مصنوعی:
این متن شعری است که مخاطب را به رهایی از وابستگیهای مادی و تلاش برای آزادی و کمک به دیگران دعوت میکند. شاعر از عاشق میخواهد که مانند بلبل فریاد بزند و مانند سبو دستگیر ناتوانان باشد، نه مانند جام میخواران. همچنین، از زلیخا میخواهد که مانع یوسف نشود و از دانه میخواهد که برای سبز شدن از خرمن جدا شود.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و اخلاقی است که درک آنها به بلوغ فکری و تجربه زندگی نیاز دارد. همچنین، برخی از استعارهها و نمادها ممکن است برای مخاطبان جوانتر پیچیده باشد.
شمارهٔ ۶۹۵
عاشقی، دیگر به فکر منزل و مسکن مباش
آشیان خود بسوزان، یا درین گلشن مباش
تا توانی مشق فریادی بکن ای عندلیب
من ز کار افتاده ام، باری تو همچون من مباش
آن قدر کز دستت آید، پیرهن را چاک کن
پای بند بخیه همچون رشته ی سوزن مباش
دستگیر ناتوان باش دایم چون سبو
تا توانی همچو جام باده مردافکن مباش
ای زلیخا، چند کوری می دهی یعقوب را؟
مانع یوسف شدی، از بوی پیراهن مباش
در میان خلق نتوان ساختن کاری سلیم
سبز اگر خواهی شوی ای دانه در خرمن مباش
آشیان خود بسوزان، یا درین گلشن مباش
تا توانی مشق فریادی بکن ای عندلیب
من ز کار افتاده ام، باری تو همچون من مباش
آن قدر کز دستت آید، پیرهن را چاک کن
پای بند بخیه همچون رشته ی سوزن مباش
دستگیر ناتوان باش دایم چون سبو
تا توانی همچو جام باده مردافکن مباش
ای زلیخا، چند کوری می دهی یعقوب را؟
مانع یوسف شدی، از بوی پیراهن مباش
در میان خلق نتوان ساختن کاری سلیم
سبز اگر خواهی شوی ای دانه در خرمن مباش
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۹۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۹۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.