هوش مصنوعی:
این متن شعری عاشقانه و عرفانی است که از تشبیههای زیبا و تصاویر شاعرانه برای بیان احساسات عمیق عشق و دوستی استفاده میکند. شاعر از عناصر طبیعت مانند چمن، گل، خار و حباب برای توصیف حالات عاشقانه و روحانی بهره میبرد. همچنین، مفاهیمی مانند رشک، بیداری، خواب و مرگ به صورت نمادین در شعر حضور دارند.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن به بلوغ فکری و شناختی نیاز دارد. همچنین، استفاده از نمادها و استعارههای پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوانتر دشوار باشد.
شمارهٔ ۶۹۷
چمنی را که بود خرمی از رخسارش
چون گل چشم ز دل آب خورد هر خارش
رشک شرط ره عشق است، به وقت شبگیر
گر بود پای تو در خواب، مکن بیدارش!
چمن دوستی آن گونه نزاکت خیز است
کز غبار دل حباب بود دیوارش
زینت آن است که با خویش توان برد به خاک
دم آخر کفن صبح شود دستارش
شاد گردم چو دل از دوست کند شکوه سلیم
چون طبیبی که درآید به سخن بیمارش
چون گل چشم ز دل آب خورد هر خارش
رشک شرط ره عشق است، به وقت شبگیر
گر بود پای تو در خواب، مکن بیدارش!
چمن دوستی آن گونه نزاکت خیز است
کز غبار دل حباب بود دیوارش
زینت آن است که با خویش توان برد به خاک
دم آخر کفن صبح شود دستارش
شاد گردم چو دل از دوست کند شکوه سلیم
چون طبیبی که درآید به سخن بیمارش
وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۹۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۹۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.