هوش مصنوعی:
این متن شعری است که از مضامین عرفانی و فلسفی مانند رهایی از تعلقات دنیوی، درد عشق، و ناامیدی از روزگار سخن میگوید. شاعر از وطن به عنوان منشأ رنج یاد میکند و خود را اسیر و بیپناه میبیند. همچنین، به مفاهیمی مانند عشق، غم، و سرنوشت پرداخته شده است.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که ممکن است برای مخاطبان کمسنوسال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از ابیات حاوی مضامین غمگین و ناامیدکننده هستند که مناسب سنین بالاتر است.
شمارهٔ ۷۰۵
شراب همچو گل و لاله خور ز ساغر خویش
پیاله همچو کدو کن ز کاسه ی سر خویش
تعلق وطنم باعث صد آزار است
اسیر ورطه چو کشتی شدم ز لنگر خویش
غبار غم ز دلم کم نمی شود هرگز
چه خاک بود که کردم ز عشق بر سر خویش
شکایت از که کنم من، که روزگار افکند
مرا چو ماهی خنجر به دام جوهر خویش
ز صد سپاه نگردد سلیم روگردان
چو عکس آینه هرکس شود برابر خویش
پیاله همچو کدو کن ز کاسه ی سر خویش
تعلق وطنم باعث صد آزار است
اسیر ورطه چو کشتی شدم ز لنگر خویش
غبار غم ز دلم کم نمی شود هرگز
چه خاک بود که کردم ز عشق بر سر خویش
شکایت از که کنم من، که روزگار افکند
مرا چو ماهی خنجر به دام جوهر خویش
ز صد سپاه نگردد سلیم روگردان
چو عکس آینه هرکس شود برابر خویش
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۰۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۰۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.