۱۹۸ بار خوانده شده

شمارهٔ ۷۲۲

زده گل دست بر دامان حافظ
خورد بلبل قسم بر جان حافظ

کند از شعله ی آواز خود گرم
دف خورشید را دستان حافظ

ز مستی چون کشد گلبانگ در باغ
شود مرغ چمن قربان حافظ

زره را حلقه ی دف کرد داود
چو برگردید از میدان حافظ

ز شورانگیزی رنگین غزل ها
لب حافظ بود دیوان حافظ

چو گل در دف جلاجل گشته خاموش
سلیم از حیرت الحان حافظ
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۲۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۲۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.