۱۸۸ بار خوانده شده

شمارهٔ ۷۲۴

ای شوق رخت سوخته مغز قلم شمع
نزدیک به مردن ز غمت دم به دم شمع

بر یاد تو چون صورت فانوس خیالند
عالم همه مشغول طواف حرم شمع

در بزم تو عزت طلبی صرفه ندارد
ااینجا سر شمع است نثار قدم شمع

بر اهل ستم خیل مکافات چو رو کرد
از خون صبا چرب شد اول علم شمع

اندیشه سلیم از غم عشق تو ندارد
پروانه به خود داده قرار ستم شمع
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۲۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۲۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.