هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از تشبیه خود به زلف سیاه و پریشان سخن می‌گوید و بیان می‌کند که همچون زلف، از بخت سیاه خود رنج می‌برد، در عین حال مایه زیبایی و آرایش دیگران است. او از پریشانی و آشفتگی خود می‌گوید و اینکه در قید محبت اسیر است و هیچ‌کس در جمع‌آوری پریشانی‌هایش موفق نبوده است.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عاشقانه و احساسی پیچیده است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تشبیهات ادبی نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.

شمارهٔ ۷۳۳

دایم از بخت سیه بر خویش پیچانم چو زلف
گرچه از خورشید لبریز است دامانم چو زلف

باعث زیب جمال گلرخانم همچو خال
مایه ی آرایش حسن عروسانم چو زلف

در پریشانی بود جمعیت آشفتگان
من صلاح کار خود را خوب می دانم چو زلف

نیستم آزاد از قید محبت یک نفس
خانه زاد دودمان حسن خوبانم چو زلف

هیچ کس هنگامه ی جمعیتم بر هم نزد
از سیه بختی خود دایم پریشانم چو زلف

می رود هر عضوم از آشفتگی سوی دگر
در هوای او سلیم از بس پریشانم چو زلف
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۳۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۳۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.