۱۹۳ بار خوانده شده

شمارهٔ ۷۶۶

ای خوش آن ساعت که روی خنجری رنگین کنم
در میان خود خود، بال و پری رنگین کنم

یک شب ای شاخ گل رعنا در آغوشم درآ
کز فروغ عارضت دوش و بری رنگین کنم

در کف خود لاله ی دل را ندیدم یک نفس
زین حنا تا چند دست دیگری رنگین کنم؟

نوبهار عمر رفت و بخت بد یاری نکرد
کز گل وصل تو روی بستری رنگین کنم

ملک معنی را گرفتم، وقت آن آمد سلیم
همچو شمع از سرفرازی افسری رنگین کنم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۶۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۶۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.