۱۸۸ بار خوانده شده

شمارهٔ ۷۶۵

چون تنک ظرفان کجا من می ز ساغر می کشم
همچو غواض گهرجو، شیشه بر سر می کشم

از کفم سررشته ی پرواز بیرون رفته است
گر گشایم بال را، خمیازه بر پر می کشم

هردم از یاد لبش خود را تسلی می دهم
خامه ی لب تشنگانم، نقش کوثر می کشم

سرگذشت خویش را یوسف فرامش می کند
گر بگویم من چه از دست برادر می کشم

من چنین خوار و کلام من عزیز روزگار
بحرم و حسرت برای آب کوثر می کشم

سوخت از یک آه گرم من سلیم امشب فلک
کار مشکل می شود گر آه دیگر می کشم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۶۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۶۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.