هوش مصنوعی:
شاعر در این شعر خود را به عناصر طبیعت مانند هلال، ستاره، شبنم و ذره تشبیه میکند و عشق و وابستگی خود را به خورشید بیان میدارد. او از شکوههای خود در برابر خورشید میگوید و خود را گواه خورشید در پیشگاه داور محشر میخواند. همچنین، شاعر از سراسیمگی خود در طلب خورشید سخن میگوید.
رده سنی:
15+
محتوا دارای مفاهیم عرفانی و شاعرانه است که ممکن است برای کودکان قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از تشبیهات و استعارات پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.
شمارهٔ ۷۹۰
هلال عیدم و ترک کلاه خورشیدم
ستاره ی سحرم، شمع راه خورشیدم
ز برق چون خس و خاشاک شکوه نیست مرا
که شبنم گلم و دادخواه خورشیدم
خبر ز کشتن شمع و چراغ او را نیست
به پیش داور محشر، گواه خورشیدم
تنی ز بستر بیمار گرم تر دارم
که از خیال کسی جلوه گاه خورشیدم
سلیم نیست سراسیمگی عجب از من
چو ذره در طلب بارگاه خورشیدم
ستاره ی سحرم، شمع راه خورشیدم
ز برق چون خس و خاشاک شکوه نیست مرا
که شبنم گلم و دادخواه خورشیدم
خبر ز کشتن شمع و چراغ او را نیست
به پیش داور محشر، گواه خورشیدم
تنی ز بستر بیمار گرم تر دارم
که از خیال کسی جلوه گاه خورشیدم
سلیم نیست سراسیمگی عجب از من
چو ذره در طلب بارگاه خورشیدم
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۸۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۹۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.