هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از عشق و شوق خود می‌گوید که گاهی مانند باد به دنبال گل می‌افتد و گاهی مانند حنا بر دست و پای معشوق. او از ضعف و ناتوانی خود در راه عشق سخن می‌گوید و اینکه جز افتادگی کاری ندارد. همچنین، از تقدیر و بخت خود گله می‌کند اما در نهایت به رضایت و خوشنمایی مانند خال روی خوبان اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن برای سنین پایین‌تر ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از اشارات به ضعف و ناتوانی و تقدیر نیاز به بلوغ فکری دارد.

شمارهٔ ۷۹۶

ز شوقت گاه در دنبال گل همچون صبا افتم
گهی بر دست و پای گلرخان همچون حنا افتم

دگر راهی نهاده شوق در پیشم که از شادی
به پای خویشتن در هر قدم چون نقش پا افتم

درین ضعفم مددکاری به راه شوق می باید
به خضرم دسترس چون نیست، در پای عصا افتم

مرا کاری بجز افتادگی چون نیست در عالم
گر از خاک در میخانه برخیزم، کجا افتم

چه نقصانی مرا بر پایه ی قدر و شرف دارد
اگر بر خاک ره چون سایه ی بال هما افتم

مرا طالع به سوی مقصدی هرگز نشد رهبر
به خاک ناامیدی چند چون تیر خطا افتم؟

ز قسمت زان نمی نالم، که همچون دانه می دانم
ز چنگ مور اگر گردم رها، در آسیا افتم

نیم غمگین اگر بخت سیه آواره ام دارد
چو خال روی خوبان خوشنمایم، هرکجا افتم

به درویشی سلیم از بس که خو کردم، پس از مردن
چو آتش زنده می گردم، اگر بر بوریا افتم
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۹۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۹۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.