هوش مصنوعی:
شاعر در این متن از عشق و افسون آن سخن میگوید و تمایل خود را برای تسلیم شدن در برابر آن بیان میکند. او از تشبیههای زیبایی مانند غنچه، گل کاغذی و سیلاب استفاده میکند تا احساسات خود را به تصویر بکشد. همچنین، به مفاهیمی مانند مستی، عرفان و تسلیم در برابر معشوق اشاره دارد.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و احساسی است که ممکن است برای مخاطبان کمسنوسال قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعارهها و تشبیههای پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.
شمارهٔ ۸۰۱
به افسون محبت دست آتش را به مو بندم
چو غنچه بر گل کاغذ، طلسم رنگ و بو بندم
گرفتم سهل کار عشق را، بر من جهان خندد
که می خواهم ره سیلاب را چون آب جو بندم
سخن ها از زبان من به آن بی باک می گویند
شوم خاموش و بر احباب راه گفتگو بندم
کمر در خدمت بت خود مرا از کار افتاده ست
مگر زنار خود را همچو قمری بر گلو بندم
سلیم امشب ز مستی دل اناالحق می زند دیگر
نشد ممکن که بتوانم دهان این سبو بندم
چو غنچه بر گل کاغذ، طلسم رنگ و بو بندم
گرفتم سهل کار عشق را، بر من جهان خندد
که می خواهم ره سیلاب را چون آب جو بندم
سخن ها از زبان من به آن بی باک می گویند
شوم خاموش و بر احباب راه گفتگو بندم
کمر در خدمت بت خود مرا از کار افتاده ست
مگر زنار خود را همچو قمری بر گلو بندم
سلیم امشب ز مستی دل اناالحق می زند دیگر
نشد ممکن که بتوانم دهان این سبو بندم
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۰۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۰۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.