۲۴۶ بار خوانده شده

شمارهٔ ۸۰۲

خوش آن روزی که برآن طره های مشکبو پیچم
دو عالم را دهم از دست و بر یک موی او پیچم

خم می را بگویید ای حریفان رحم خوش چیزی ست
برای ساغری تا چند دست هر سبو پیچم؟

برای آن که فصل گل درین باغم به یاد آرند
به هر انگشت شاخی، رشته ای همچون کدو پیچم

نمی خواهم که چون منصور، ممنون کسی باشم
به دست خود کمند زلف او را بر گلو پیچم

سلیم از دست فرصت رفت در سامان وصل او
نمازم شد قضا، تا کی در آداب وضو پیچم؟
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۰۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۰۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.