هوش مصنوعی: این شعر از حسرت و ناامیدی سخن می‌گوید، از پنهان کردن جوهر وجودی خود از نگاه دیگران و تلاش برای رسیدن به مقصود با وجود موانع. همچنین اشاره‌ای به فراموشی و بی‌خبری از سرچشمه‌ی مقصود دارد و در نهایت، احساس بیهوشی و سردرگمی در بزم زندگی را بیان می‌کند.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی موجود در شعر ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، لحن غمگین و ناامیدانه‌ی آن نیاز به بلوغ فکری برای درک و تحلیل دارد.

شمارهٔ ۸۰۳

ما راه فغان بر دل ناشاد گرفتیم
چون سرمه، سر راه به فریاد گرفتیم

ما جوهر خود از نظر خلق نهفتن
تعلیم ز آیینه ی فولاد گرفتیم

ز آشفتگی طره ی مقصود خبر داد
هر فال که از شانه ی شمشاد گرفتیم

خواهیم به سرچشمه ی مقصود رسیدن
از خضر سراغی که نمی داد، گرفتیم

بیهوش تریم از همه کس، زان که درین بزم
پیمانه ی خود هرکه به ما داد، گرفتیم

گر نامه و قاصد نفرستیم عجب نیست
این را ز فراموشی او یاد گرفتیم

نه دام، سلیم و نه قفس بود به عالم
آن روز که ما دامن صیاد گرفتیم
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۰۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۰۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.