۲۱۲ بار خوانده شده

شمارهٔ ۸۰۶

به دیده چند ز نقش تو گل بر آب زنم
چو می به یاد لبت موج اضطراب زنم

به سایه اش نروم، ابر اگر هما گردد
به یاد روی تو ساغر در آفتاب زنم

فریب خورده ی طوفان شوقم و خواهم
سفینه ای که ازو موج انتخاب زنم!

خرابه بسته چو گردد، نشان معموری ست
عبث چرا به در دیده قفل خواب زنم

سلیم بس که چو گل پاکدامن آمده ام
چو موج، خنده ی تردامنی بر آب زنم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۰۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۰۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.