۱۶۹ بار خوانده شده

شمارهٔ ۸۱۱

ما همچو گل به چاک گریبان نشسته ایم
چون لاله در لباس شهیدان نشسته ایم

هر یک به فکر طره ای آشفته خاطریم
جمعیم دوستان و پریشان نشسته ایم

یاران و بوی گل همه در سیر گلشن اند
ما همچو غنچه پای به دامان نشسته ایم

جز نان خشک، قسمت ما نیست از جهان
گویی مگر به سفره ی دهقان نشسته ایم

جنبیدن است باعث آزار ما سلیم
گویی چو تیر بر سر پیکان نشسته ایم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۱۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۱۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.