هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از احساس تنهایی، رسوایی، و بی‌پناهی خود می‌گوید. او از نداشتن غمخوار و نامطلوب بودن نزد دیگران شکایت دارد و عشق و رسوایی را تنها همراهان خود می‌داند. همچنین، از سرگردانی و دوری از وطن خود سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عمیق عاطفی و اجتماعی مانند تنهایی، رسوایی، و دوری از وطن است که درک آن برای مخاطبان جوان‌تر ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از مفاهیم نیاز به تجربه و بلوغ فکری دارند.

شمارهٔ ۸۱۶

چو گل از هر طرف چاک دگر دارد گریبانم
ز رسوایی چو صحرا، سترپوشم نیست دامانم

به گوشی جا نمی یابم، نوای خارج آهنگم
به چشم هیچ کس خوش نیستم، خواب پریشانم

ندارم هیچ غمخواری، مگر در عشق و رسوایی
چو زخم آید فراهم خود به خود چاک گریبانم

ز مژگانم به هر جانب ز بس افشان خون دارد
بود چون کاغذ ابری، بیاض چشم گریانم

سلیم آیا چه خصمی خضر این وادی به من دارد
که سرگردان هندم کرد و روگردان ایرانم
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۱۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۱۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.