هوش مصنوعی: شاعر در این متن از درد عشق و رنج‌هایش می‌گوید. او از ناله‌ها، داغ‌های عشق، و خارهای راه عشق سخن می‌گوید و احساس می‌کند که حتی گلی برای مقابله با دشمن ندارد. همچنین، او از تلاش برای حفظ پاکی روح خود و تسکین دادن به تیره‌بختان صحبت می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عمیق عاشقانه و رنج‌های عاطفی است که درک آن برای مخاطبان جوان‌تر ممکن است دشوار باشد. همچنین، استفاده از استعاره‌های پیچیده و مفاهیم فلسفی نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.

شمارهٔ ۸۲۱

عاشقم، از ناله نتوانم زمانی تن زنم
گر کنند از ناله منعم، بر در شیون زنم

در ره این دوستان، صد خار در پایم شکست
نیست در دستم گلی تا بر سر دشمن زنم

داغ دست خود نمایم، داغ سازم لاله را
آستینی بشکنم، بر آتشی دامن زنم

تا بداند باغبان کز باغ او چون رفته ام
پنجه ی خونین خود را بر در گلشن زنم

جوهر روح از شراب کهنه ماند با صفا
تا نگیرد زنگ، این آیینه را روغن زنم

تیره بختان را رسد از روی دل تسکین سلیم
آب چون آیینه بر خاکستر گلخن زنم
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۲۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۲۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.