هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از حافظ، با استفاده از تصاویر زیبا و استعاره‌های پیچیده، به موضوع عشق، رنج‌های آن، و تلاش برای رسیدن به معشوق می‌پردازد. شاعر از زلف یار، آتش عشق، و گریه‌های ناشی از فراق سخن می‌گوید و به ناکامی‌های خود در این راه اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن به بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات کلاسیک فارسی نیاز دارد. همچنین، برخی از استعاره‌ها و اشارات ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد.

شمارهٔ ۸۲۳

چون گره جا در خم آن زلف دلکش کرده ایم
پای خود پیچیده در دامن، فروکش کرده ایم

می کند از دلگشایی گریه ی ما کار می
ما به آتش آب را چون شیشه روکش کرده ایم

کار ارباب صفا برعکس چون آیینه است
خانه را از ساده کاری ما منقش کرده ایم

نان یاران را که بوی قرص افعی می دهد
زهر قاتل باد اگر هرگز نمک چش کرده ایم

در طریق عشق، دل را پختگی حاصل نشد
بیضه ی فولاد پنداری در آتش کرده ایم

غیر شانه کس ندارد دست بر وصلش سلیم
خاطر خود جمع ازان زلف مشوش کرده ایم
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۲۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۲۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.