هوش مصنوعی:
شاعر در این متن از فروختن دل و داراییهای معنوی خود سخن میگوید. او با استفاده از استعارههایی مانند فروش چراغ در خزان، فروش زعفران به جای کاه، و فروش تیر و کمان به کودکان، بیان میکند که ارزشهای درونی او برای دیگران قابل درک نیست و تنها کسانی میتوانند او را بخرند که توانایی پرداخت بهای سنگین او را داشته باشند.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و اجتماعی است که درک آنها نیاز به بلوغ فکری و تجربه زندگی دارد. همچنین استفاده از استعارههای پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل فهم نباشد.
شمارهٔ ۸۳۴
دل خود ز شوق زیان می فروشم
ندارم متاعی، دکان می فروشم
نه همچون چمن گلفروش بهارم
چراغم که گل در خزان می فروشم
چنان پیش من رنگ کاهی عزیز است
که گویی مگر زعفران می فروشم
مرا هرکسی کی تواند خریدن
سری دارم، اما گران می فروشم
سلیم از عصا و قد خم گرفته
به اطفال، تیر و کمان می فروشم
ندارم متاعی، دکان می فروشم
نه همچون چمن گلفروش بهارم
چراغم که گل در خزان می فروشم
چنان پیش من رنگ کاهی عزیز است
که گویی مگر زعفران می فروشم
مرا هرکسی کی تواند خریدن
سری دارم، اما گران می فروشم
سلیم از عصا و قد خم گرفته
به اطفال، تیر و کمان می فروشم
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۳۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۳۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.