هوش مصنوعی: شاعر در این متن از احساسات عمیق و پیچیده‌ای مانند سردرگمی، بی‌اختیاری، از دست دادن دوستان، و عشق دردناک سخن می‌گوید. او خود را مانند موجی در دریای پرتلاطم زندگی می‌بیند که کنترل خود را از دست داده است. همچنین، به موضوعاتی مانند فداکاری در راه عشق و پذیرش رنج‌های آن اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی نیاز دارد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند درد عشق و سردرگمی وجودی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین یا نامفهوم باشد.

شمارهٔ ۸۳۵

در ورطه ی کشاکش دوران فتاده ایم
این بحر را چو موج، کمان کباده ایم

در جوش این میحط کسی را چه اختیار
چون موج، ما عنان خود از دست داده ایم

رفتند دوستان چو گل و لاله زین چمن
چون سرو از برای چه ما ایستاده ایم

در راستی چو شمع نداریم پشت و روی
با اهل روزگار چو دست گشاده ایم

در راه او به عمر نداریم احتیاج
شاطر چه می کنیم که ما خود پیاده ایم

ما از کجا سلیم و غم عشق از کجا
دل را به دست خویش بر آتش نهاده ایم
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۳۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۳۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.