هوش مصنوعی: شاعر در این متن از ضعف و ناتوانی خود می‌گوید و احساس تنهایی و رنجش را بیان می‌کند. او از درد دل و اشک‌هایش سخن می‌گوید و اشاره می‌کند که حتی طبیعت و بهار نیز از او روی گردانده‌اند. در نهایت، از دشمنی و ناسازگاری دیگران با خود شکایت می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و احساسی است که درک آن به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی نیاز دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

شمارهٔ ۸۳۷

تنم ز ضعف بود رشته ای ز پیرهنم
کسی چو من نتواند شدن، منم که منم

برآورم نفسی چون ز سینه ی مجروح
شود چو غنچه لبالب ز لخت دل دهنم

دهد سیاهی آن را چو گرد سرمه به باد
زند چو بر صف مژگان، سرشک صف شکنم

به گرد خاطر من خرمی نمی گردد
بهار، طوطی رم کرده ای ست از چمنم

سلیم، خصم به من سازگار چون باشد؟
چنین که هر سر مو گشته خار پیرهنم
وزن: فعولن فعولن فعولن فعولن (متقارب مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۳۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۳۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.