۲۰۱ بار خوانده شده

شمارهٔ ۸۳۹

ای شبنم وجود مرا آفتاب گرم
چشمت گرسنه است و دل من کباب گرم

هرچه زیان ماست، به ما سود می دهد
آتش برای داغ دل ماست آب گرم

در گلشن همیشه بهار ملایمت
اصلاح نخل موم کند، آفتاب گرم

دارم هزار آبله بر تن ز جوش اشک
آتش گرفت پیرهن زین گلاب گرم

دامان عشق، بستر آسایش من است
همچون سپند سوخت مرا جامه خواب گرم

با شعله چاره ی دل مجروح کن سلیم
بر درد سینه فایده دارد شراب گرم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۳۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۴۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.